زندگینامه جانباز عوض نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عوض نگهداری فرزند محمد قلی، در تاریخ 7/5/1340 در روستای کوشکک در خانوادهای کشاورز و مذهبی چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی در روستای خود ادامه داده وبه علت مشکلات و کمبود مدرسه راهنمایی، ترک تحصیل نموده و به کار آزاد مشغول گردید. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. برای انجام این وظیفه ملی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست. همزمان با شروع جنگ تحمیلی و تجاوزات...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عوض نگهداری فرزند محمد قلی، در تاریخ 7/5/1340 در روستای کوشکک در خانوادهای کشاورز و مذهبی چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی در روستای خود ادامه داده وبه علت مشکلات و کمبود مدرسه راهنمایی، ترک تحصیل نموده و به کار آزاد مشغول گردید. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. برای انجام این وظیفه ملی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست. همزمان با شروع جنگ تحمیلی و تجاوزات...
شعر کیش مهر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
همی گویم و گفته ام بارها پرستش به مستی است در کیش مهر به شادی و آسایش و خواب و خور به جز اشک چشم و به جز داغ دل کشیدند در کوی دل دادگان چه فرهادها مرده در کوهها چه دارد جهان جز دل و مهریار ولی رادمردان و وارستگان مهین مهروزان که آزادهاند به خون خود آغشته و رفتهاند بهاران که شاباش ریزد سپهر کشد رخت ، سبزه به هامون و دشت نگارش دهد گلبن جویبار...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
همی گویم و گفته ام بارها پرستش به مستی است در کیش مهر به شادی و آسایش و خواب و خور به جز اشک چشم و به جز داغ دل کشیدند در کوی دل دادگان چه فرهادها مرده در کوهها چه دارد جهان جز دل و مهریار ولی رادمردان و وارستگان مهین مهروزان که آزادهاند به خون خود آغشته و رفتهاند بهاران که شاباش ریزد سپهر کشد رخت ، سبزه به هامون و دشت نگارش دهد گلبن جویبار...
به یاد شهیدان محسن فیض آبادی و محمد رضا نبیئی و محمد جواد معانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سینهها سوزانشدازداغ جوانان ای خدا دل تنورآتشین واشک ریزان ای خدا گر هزاران نوجوان در راه تو گردد فدا سیل خونجاری شود درکشور ایران ما آیه لاتحسبنّ می بود بهتر دلیل در ره اسلام باشد جان مابذلی قلیل گرشوددر راه قرآن جسمما چون توتیا روزها باید به سنگر ماندو ماه و سالها نوجوان گلعذاری چون معانی دادهایم بس دلارا قامتان دلستانی داده ایم ما ز آیات خدا رمز سعادت خوانده ایم بشنوایدنیا شهادتراعبادتخواندهایم در پی امر خمینی ناجی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سینهها سوزانشدازداغ جوانان ای خدا دل تنورآتشین واشک ریزان ای خدا گر هزاران نوجوان در راه تو گردد فدا سیل خونجاری شود درکشور ایران ما آیه لاتحسبنّ می بود بهتر دلیل در ره اسلام باشد جان مابذلی قلیل گرشوددر راه قرآن جسمما چون توتیا روزها باید به سنگر ماندو ماه و سالها نوجوان گلعذاری چون معانی دادهایم بس دلارا قامتان دلستانی داده ایم ما ز آیات خدا رمز سعادت خوانده ایم بشنوایدنیا شهادتراعبادتخواندهایم در پی امر خمینی ناجی...
گلزار شهدای نی ریز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بیا در گلستان عشق تا آنجا صفا بینی زخود گر وارهی یکدمخدا داندچها بینی خزان را ره نمی بینی بهار جانفزا بینی خدا جویانه گر باشی بهنوردل خدابینی جهانراغرقگلبینیدیوبهمنکجا بینی سراپا معرفت گردی چه گویم ما سوا بینی ((( سراسرشوق در دلها سراسرعشقدر جانها نهاده قالب خاکی گرفته عالم معنی زده لبخند برهستی کشیده از درون آوا نیایش ها ستایشها ترنمهای جان افزا زده بر لامکان پهلوگرفته قربجانان جا شهید عشق را آنجا تو درشور و نوا بـینی ((( تو بینی سرفرازان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بیا در گلستان عشق تا آنجا صفا بینی زخود گر وارهی یکدمخدا داندچها بینی خزان را ره نمی بینی بهار جانفزا بینی خدا جویانه گر باشی بهنوردل خدابینی جهانراغرقگلبینیدیوبهمنکجا بینی سراپا معرفت گردی چه گویم ما سوا بینی ((( سراسرشوق در دلها سراسرعشقدر جانها نهاده قالب خاکی گرفته عالم معنی زده لبخند برهستی کشیده از درون آوا نیایش ها ستایشها ترنمهای جان افزا زده بر لامکان پهلوگرفته قربجانان جا شهید عشق را آنجا تو درشور و نوا بـینی ((( تو بینی سرفرازان...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمود راحتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما از او هستیم و بازگشت همه ما به سوی اوست. چون در این ایام اسلام در خطر منافقین است، پس لازم است که ما برای حفظ اسلام به جبهه برویم. باری ما با کمال شوق به جبهه حق علیه باطل اعزام شدیم. وصیت من به برادران هم سن و سال خود و به دوستانم این است که راه ما را ادامه دهند و امام را تنها نگذارند. وصیت من...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما از او هستیم و بازگشت همه ما به سوی اوست. چون در این ایام اسلام در خطر منافقین است، پس لازم است که ما برای حفظ اسلام به جبهه برویم. باری ما با کمال شوق به جبهه حق علیه باطل اعزام شدیم. وصیت من به برادران هم سن و سال خود و به دوستانم این است که راه ما را ادامه دهند و امام را تنها نگذارند. وصیت من...
بیاد شهدای عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شهر امروز پرازسرو وگل ویاسمن است مجلس یاد شهیدان مشبک بدن اسـت شهر نی ریز نگرغرق گل و لاله دگر آمده هرچه شقایق که تو بینی زسفر نیست این لاله و این نسترن وسرو سـمن هریکی تازه جوانی همگی سیم بدن کرده در راه خدا با همه ایثار قیام کرده پیمان گران رابر محبوب تمام آن یکی قاسم گلچین ودگر دهقانپور پورزین ا لعابدین را که ببینی به حضور همه یاران خدا وهمه ایثارگران بهر پیروزی حق درره...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شهر امروز پرازسرو وگل ویاسمن است مجلس یاد شهیدان مشبک بدن اسـت شهر نی ریز نگرغرق گل و لاله دگر آمده هرچه شقایق که تو بینی زسفر نیست این لاله و این نسترن وسرو سـمن هریکی تازه جوانی همگی سیم بدن کرده در راه خدا با همه ایثار قیام کرده پیمان گران رابر محبوب تمام آن یکی قاسم گلچین ودگر دهقانپور پورزین ا لعابدین را که ببینی به حضور همه یاران خدا وهمه ایثارگران بهر پیروزی حق درره...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پشیمان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
پشیمانم از این بیگانگی با تو پریشانم، پریشانم زدست خود برای تو کنون وامانده از هر جا بسویت آمدم تنها قبولم کن گنهگارم این ننگ است برای تو گلویم خسته از فریادهای مستی دیشب دو پایم خسته از رفتن زسوی تو چو مرغ شب در این شبها بسی من ناله کردم تا که جویم راه سوی تو همه مغزم پر از افکار پوچ و هوس آلود همه برداشتم من منتظر بر قصههای تو ندای بلبل مستی شنیدن اندرون باغ منم با بلبلان همسان شوم با گفتگوی تو افق با خون...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
پشیمانم از این بیگانگی با تو پریشانم، پریشانم زدست خود برای تو کنون وامانده از هر جا بسویت آمدم تنها قبولم کن گنهگارم این ننگ است برای تو گلویم خسته از فریادهای مستی دیشب دو پایم خسته از رفتن زسوی تو چو مرغ شب در این شبها بسی من ناله کردم تا که جویم راه سوی تو همه مغزم پر از افکار پوچ و هوس آلود همه برداشتم من منتظر بر قصههای تو ندای بلبل مستی شنیدن اندرون باغ منم با بلبلان همسان شوم با گفتگوی تو افق با خون...
به یاد شهدای عملیات رمضان شهیدان حمید و مجید داودی و شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هممجیدوهمحمیدآنپاسدارنوجوانم پاسداران حافظان مکتباللهدر آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروانازدیدگانخون فشانم خاطرات شادشان آتشفشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمیآرمز ظلم بی حد...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هممجیدوهمحمیدآنپاسدارنوجوانم پاسداران حافظان مکتباللهدر آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروانازدیدگانخون فشانم خاطرات شادشان آتشفشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمیآرمز ظلم بی حد...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -که مپرس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونهاش غلتید غم سرخی به سینهاش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشستهایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونهاش غلتید غم سرخی به سینهاش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشستهایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...